عامل افزایش نرخ ارز ، مصرف کننده واقعی ارز نیست
بیست درصد از سپرده های بانکی ماهیت کوتاه مدت دارد و ٢٠ درصد نیز ظاهراً بلند مدت است اما در عمل کوتاه مدت است، در وضع موجود ۴٠ درصد سپرده گذاران ، برای حفظ قدرت خرید وارد بازار شده اند و وارد هر بخشی که شوند آن بخش را در هم می ریزند و به فاصله کوتاهی از آن خارج میشوند
سپرده گذار در اردیبهشت بعد از وقفه ای دو ماهه وارد بخش مسکن تهران شد رشد سنگین قیمت مسکن را باعث شد و در خرداد از آن خارج شد
تعداد معاملات مسکن در تهران بر اساس سامانه اطلاعات بازار املاک ایران در آدرس hmi.mrud.ir بالغ بر ٩٨٠٧ واحد در خرداد ماه بوده که در مقایسه با ١۶١۴٠ واحد فروخته شده در اردیبهشت گواه ٣٩ درصد کاهش است
البته از ٩٨٠٧ واحد معاملات مسکن در تهران باید آمار معاملات مسکن به سبب انحصار وراثت ، مهریه ، احکام دادگاهها ، تملک بانکها به سبب نپرداختن وام و انتقال مالکیت به سبب قرارداد های مشارکت بین سازنده و مالک را کسر کرد آمار این ۵ دسته منتشر نمی شود و لذا آمار واقعی معاملات مسکن تهران قابل احصا نیست ولی حدس نگارنده این است که معاملات ۵ گانه کمتر از ۶ هزار نیست لذا معاملات واقعی مسکن در تهران با سه میلیون و پانصد هزار واحد مسکونی دارای انشعاب برق خانگی در حد ٣٨٠٧ واحد است که گواه توقف نسبی معاملات مسکن در تهران است
اظهار این مطلب که سپرده گذاران در خرداد ماه به سمت مسکن رفته اند با توجه به فروش ٣٨٠٧ واحد و یا حتی ٩٨٠٧ واحد در خرداد صحیح نیست
توقف حرکت پول سپرده گذار به سمت مسکن ، باعث ازدحام در بخش ارز شده است ، یکی از علل افزایش نرخ ارز ، خروج سپرده گذاران از بخش مسکن بود
در واقع عامل افزایش قیمت ارز ، تبدیل سپرده بانکی به ارز و عدم تبدیل آن به مسکن است
سپرده گذار ، مثل مسکن در تهران ، قیمت ارز را هم از قدرت خرید مردم خارج می کند و بعد به سرعت از آن خارج میشود
پیش بینی نگارنده این است که سپرده گذار آن قدر قیمت ارز را بالا می برد که مصرف کننده واقعی ارز، مصرف ارز را ٧٠ درصد کاهش می دهد و بعد سپرده گذار از بازار ارز خارج میشود اما بازار ارز مثل بازار مسکن نیست ، در بخش مسکن سپرده گذار باعث افزایش قیمت مسکن شد اما پس از خروج از بازار مسکن ، قیمت مسکن کاهش نمی یابد بلکه معاملات قفل میشود ، فروشنده با وجود کاهش ۴٠ درصدی تقاضا ، حاضر به کاهش قیمت نیست و مصرف کننده واقعی مسکن نیز فاقد قدرت خرید در سطح قیمت های افزایش یافته است لذا بخش مسکن قفل میشود یعنی فروشنده نمی فروشد و خریدار هم قادر به خرید نیست ، اما در بخش ارز ، اینگونه نیست بلکه کاهش تقاضا به ریزش قیمت منجر میشود
فعلا سپرده گذار در بخش ارز دارد حریف می طلبد
قیمت ارز را در کوتاه مدت سپرده گذار تعیین می کند اما در میان مدت و دراز مدت قیمت ارز را عرضه و تقاضای ارز تعیین می کند
به صورت صریح ، قیمت ارز در وضع موجود با حرکات سفته بارانه سپرده گذار تعیین میشود اما در آینده بر اساس عرضه و تقاضا تعیین میشود و به تحقیق قیمت دیگری خواهد بود
انرژی سپرده گذاران بزودی تمام میشود و نقش بر زمین می شوند
سپرده گذار نمی تواند در ایران قیمت تعیین کند( اگر چه در اردیبهشت در تهران قیمت مسکن تعیین می کرد و در خرداد قیمت ارز ) ، این تقاضای مصرف کننده است که قیمت ارز و مسکن را تعیین می کند، این را سپرده گذار نیک به خاطر داشته باشد
سپرده گذار بزودی ارز را رها می کند و راهی بازارهای دیگر میشود و پس از به هم ریختن بازار های دیگر ، عرضه و تقاضا ، ابتکار عمل را بدست می گیرد و سپرده گذار می ماند و بانک
بر اساس بازده اقتصاد ، سود سپرده باید یک درصد باشد پس این سودهای بالای سپرده از چه محلی بوسیله بانکها پرداخت می شد ؟ بانکها سپرده نفر بعدی را به عنوان سود نفر قبلی پرداخت کرده اند ، اگر سودی را که بانکها باید به سپرده پرداخت کنند بر اساس بازده اقتصاد باشد طلب مردم از بانکها فقط ٣٠ درصد از ارقام موجود است
بانکها سپرده گذار را به بازی گرفته اند و سپرده گذار نرخ ارز را
?اکنون زندگی مردم بوسیله سپرده گذار به بازی گرفته شده است
?مردم بر اساس داده های فوق در مورد نرخ ارز تصمیم بگیرند
محمد حسین ادیب